مرتضی واشقانی فراهانی

یافته های من در دنیای مجازی

مرتضی واشقانی فراهانی

یافته های من در دنیای مجازی

حقایقی در خصوص کارمند



چند جمله در خصوص کارمند 


کارمند موجودی است گوش به زنگ که مدام مال دیگران را می شمارد

دایم به فکر کار دوم است اما چه کاری مشخص نیست

از غذا همیشه ناراضی است

جملاتش شرطی بوده و معمولا با:  اگر من اینطور بودم، اگر این‌جوری بود، اگر مجرد بودم و اگر.... شروع می‌گردد ولی به هیچ چیز مثبت قابل لمسی ختم نمی‌شود

همیشه دوستان و فامیلی دارد که موفق و پولدار شده‌اند. حسرت گذشته را می‌خورد که چرا زمین و ملک و طلا نخریده. (بعد از هر افزایش ناگهانی یادش می‌افتد)

زندگی اش یکنواخت شده، روزها به دیگران شب بخیر و شبها، روز بخیر می گوید

بازنده هر معامله خارج از محل کار خود است. (هارت و هورتش مال همکاران و ارباب رجوع هایش است)

خودش برای ساختن آینده اش کاری نمی کند و همیشه منتظر معجزه است

برای سلامتیش خیلی احتیاط می کند امّا همیشه شکم دارد، کمر درد دارد و کچل می شود

همیشه در حال وام گرفتن و ضامن پیدا کردن است

هنوز کلاس زبان می رود

دنبال کندن از شرکت است و حتی به کوچک ترین چیز هم رحم نمی کند

هی می خواهد از مملکتش برود ولی هی شرایط سخت تر می‌شود

در طول روز یا در حال گوش دادن به شایعه ها یا شایعه پراکنی است

معلوم نیست در زندگی در چه چیزی استعداد دارد و یا علاقه مند چیست (بسته به شرایط و جو حاکم، علایق و استعدادش در حال تغییر است)

شرکتش را غیر قابل اصلاح می داند، خودش را نیز اصلاح نمی کند

همیشه می گوید اگه فلان خونه، ماشین و x تومان پول داشته باشم دیگر کار نمی کنم ولی تا لحظه مرگ کار می کند

هر زمانی که به کارمند مراجعه کنی می‌خواهد تا آخر سال (همان سالی که به او مراجعه کردی) از شرکت برود و تو و همه آدم‌های ذلیل را به حال خودشان بسپارد

در هر ماه یک هفته احساس پوچی به او دست می دهد

تمام همّ و غمش اینست که چرا از توانایی‌ها و استعدادش استفاده نمی‌شود

تمام تعطیلات رسمی و غیر رسمی سال جاری و سال آینده را از حفظ است

فکر می‌کند با هر چای سبز کیسه‌ای که می‌خورد چه خدمتی به سلامتی بدنش می‌کند

 



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد