آدم های بزرگ درباره ایده ها سخن می گویند
آدم های متوسط در باره چیزها سخن می گویند
آدم های کوچک پشت سر دیگران سخن می گویند
آدم های بزرگ درد دیگران را دارند
آدم های متوسط درد خودشان را دارند
آدم های کوچک بی دردند
آدم های بزرگ عظمت دیگران را می بینند
آدم های متوسط به دنبال عظمت خود هستند
آدم های کوچک عظمت خود را در تحقیر دیگران می بینند
آدم های بزرگ به دنبال کسب حکمت هستند
آدم های متوسط به دنبال کسب دانش هستند
آدم های کوچک به دنبال کسب سواد هستند
آدم های بزرگ به دنبال طرح پرسش های بی پاسخ هستند
آدم های متوسط پرسش هائی می پرسند که پاسخ دارد
آدم های کوچک می پندارند پاسخ همه پرسش ها را می دانند
گزیده ای از زنده یاد فقید قیصر امین پور ( در وصف خدا )
پیش از اینها فکر می کردم خدا
خانه ای دارد کنار ابرها
مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس خشتی از طلا
پایه های برجش از عاج وبلور
بر سر تختی نشسته با غرور
ماه برق کوچکی از تاج او
هر ستاره، پولکی از تاج او
اطلس پیراهن او، آسمان
نقش روی دامن او، کهکشان
رعد وبرق شب، طنین خنده اش
سیل وطوفان، نعره توفنده اش
دکمه ی پیراهن او، آفتا ب
برق تیغ خنجر او ماهتاب
هیچ کس از جای او آگاه نیست
هیچ کس را در حضورش راه نیست
پیش از اینها خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم این تصویر بود
آن خدا بی رحم بود و خشمگین
خانه اش در آسمان،دور از زمین
بود، اما در میان ما نبود
مهربان وساده و زیبا نبود
در دل او دوستی جایی نداشت
مهربانی هیچ معنایی نداشت
هر چه می پرسیدم، ازخود، ازخدا
از زمین، از آسمان، از ابرها
زود می گفتند : این کار خداست
پرس وجو از کار او کاری خداست
هرچه می پرسی، جوابش آتش است
آب اگر خوردی، عذابش آتش است
تا ببندی چشم، کورت می کند
تا شدی نزدیک، دورت می کند
کج گشودی دست، سنگت می کند
کج نهادی پای، لنگت می کند
با همین قصه، دلم مشغول بود
خوابهایم، خواب دیو وغول بود
خواب می دیدم که غرق آتشم
در دهان اژدهای سرکشم
در دهان اژدهای خشمگین
بر سرم باران گرز آتشین
محو می شد نعره هایم، بی صدا
در طنین خنده ی خشم خدا ...
نیت من، در نماز و در دعا
ترس بود و وحشت از خشم خدا
هر چه می کردم، همه از ترس بود
مثل از بر کردن یک درس بود
مثل تمرین حساب وهندسه
مثل تنبیه مدیر مدرسه
تلخ، مثل خنده ای بی حوصله
سخت، مثل حل صدها مسئله
مثل تکلیف ریاضی سخت بود
مثل صرف فعل ماضی سخت بود
تا که یک شب دست در دست پدر
راه افتادم به قصد یک سفر
در میان راه، در یک روستا
خانه ای دیدم، خوب وآشنا
زود پرسیدم : پدر، اینجا کجاست ؟
گفت، اینجا خانه ی خوب خداست!
گفت : اینجا می شود یک لحضه ماند
گوشه ای خلوت، نمازی ساده خواند
با وضویی، دست و رویی تازه کرد
با دل خود، گفتگویی تازه کرد
گفتمش، پس آن خدای خشمگین
خانه اش اینجاست ؟ اینجا، در زمین ؟
گفت : آری، خانه او بی ریاست
فرشهایش از گلیم و بوریاست
مهربان وساده و بی کینه است
مثل نوری در دل آیینه است
عادت او نیست خشم و دشمنی
نام او نور و نشانش روشنی
خشم، نامی از نشانی های اوست
حالتی از مهربانی های اوست
قهر او از آشتی، شیرین تر است
مثل قهر مهربان مادر است
دوستی را دوست، معنی می دهد
قهر هم با دوست معنی می دهد
هیچ کس با دشمن خود، قهر نیست
قهری او هم نشان دوستی است...
تازه فهمیدم خدایم، این خداست
این خدای مهربان وآشناست
دوستی، از من به من نزدیک تر
از رگ گردن به من نزدیک تر
آن خدای پیش از این را باد برد
نام او را هم دلم از یاد برد
آن خدا مثل خیال و خواب بود
چون حبابی، نقش روی آب بود
می توانم بعد از این، با این خدا
دوست باشم، دوست، پاک وبی ریا
می توان با این خدا پرواز کرد
سفره ی دل را برایش باز کرد
می توان درباره ی گل حرف زد
صاف وساده، مثل بلبل حرف زد
چکه چکه مثل باران راز گفت
با دو قطره، صد هزاران راز گفت
می توان با او صمیمی حرف زد
مثل یاران قدیمی حرف زد
می توان تصنیفی از پرواز خواند
با الفبای سکوت آواز خواند
می توان مثل علفها حرف زد
با زبانی بی الفبا حرف زد
می توان درباره ی هر چیز گفت
می توان شعری خیال انگیز گفت
مثل این شعر روان وآشنا :
"پیش از اینها فکر می کردم خدا ..."
وقتی اتومبیلی با سرعت هشتاد کیلومتر در ساعت به مانعی برخورد میکند:
در 2 صدم ثانیه: سپر در هم میشکند. اتومبیل فشاری
برابر سی برابر وزن خود را تحمل میکند.
در 4 صدم ثانیه: راننده و سرنشینان هر کدام با
فشاری درحدود 2 تن به جلو پرتاب میشوند.
در 5 صدم ثانیه: بدن راننده با همان نیروی 2 تنی
با فرمان اتومبیل برخورد میکند.
در 7 صدم ثانیه: سرنشین جلوئی به داشبورد می خورد
در 9 صدم ثانیه: سر سرنشینان به شیشه اتومبیل
برخورد میکند
در یک دهم ثانیه: سرنشینان عقب نیز به سرنشینان
جلو میپیوندند!
یادتان باشد که هنوز 90 درصد ثانیه اول باقی مانده....
جدید ترین هواپیمای مسافری در خطوط هوایی امارات بکار گرفته شد .
دانلود عکس
پسورد:
می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند
ستایش کردم ، گفتند خرافات است
عاشق شدم ، گفتند دروغ است
گریستم ، گفتند بهانه است
خندیدم ، گفتند دیوانه است
دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم !
زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سالها به اجبار خواهیم خفت
خدایا چگونه زندگی کردن را به من بیاموز چگونه مردن را خود خواهم آموخت
همت و دروغ را دشمن سفارش میدهد و منافق میسازد و عوام فریب پخش میکند وعامی انرا میپذیرد
مصاحبه گری از معلم صداقت و صمیمیت دکتر علی شریعتی پرسید :
به نظر شما چه لباسی را به زن امروز بپوشانیم ؟
دکتر علی شریعتی در جواب گفتند : نمیخواهد لباسی بدوزید و بر تن زن
امروز نمائید . فکر زن را اصلاح کنید او خود تصمیم میگیرد که چه لباسی برازنده اوست"
انسان به اندازه ای که به مرحله انسان بودن نزدیک می شود ،احساس تنهایی بیشتری می کند
انسان عبارت است از یک تردید. یک نوسان دائمی. هر کسی یک سراسیمگی بلاتکلیف است
هر کس بد ما به خلق گوید ما چهره دل نمی خراشیم ما خوبی او به خلق گوییم تا هردو دروغ گفته باشی
خداوندا من با تمام کوچکیم یک چیز از تو بیشتر دارم و آن هم خدای است که من دارم و تو نداری
خدایا هر که را عقل دادی ، چه ندادی؟ و هر که را عقل ندادی ، چه دادی؟؟؟
هرگز از کسی که همیشه با من موافق بود ، چیزی یاد نگرفتم
دانلود چند عکس از شریعتی
پسورد:
http://mortezafarahani.blogsky.com
امروزه استفاده از تلفن بیشتر از هرچیز دیگری مفید و یکی از ارگان بلافصل زندگی مدرن شده است ،بنابر این نیاز مردم علی الخصوص جامعه کلان شهر نشینان شرکتهای بزرگ و پر مراجعه با استفاده از خدمات گویای مخابرات و خطوط بسیار کارآمد دیجیتالی توانسته اند به این نیاز جامعه پاسخ مناسب بدهند و حتماَ می دانبد که با گرفتن بعضی از شماره تلفنها، میتوانید مشاوره خانوادگی بگیرید، درخواست تاکسی کنید یا قبضهایتان را پرداخت کنید، اما بعید است بدانید که این همه شماره برای رفع مشکلات دیگر نیز در اختیار شما هستند.
148این روزها مشاوران به ازای یک ربع ساعت که با
شما حرف میزنند، قیمت سرسامآوری طلب میکنند، اگر فقط یک راهنمایی کوچک میخواهید
و نمیخواهید زیاد هزینه کنید، میتوانید به 148 زنگی بزنید.
این یک مرکز مشاوره معتبر است با این تفاوت که برای استفاده از آن میتوانید
توی خانهتان بنشینید و بدون این که لازم باشد توی چشم مشاورتان نگاه کنید، کمک
بگیرید. اصلاً مهم نیست که
مشاورهتان چقدر طول میکشد، مشاورها هر قدر که بخواهید، به رایگان برایتان وقت میگذارند،
بعد هم کدشان را به شما میدهند تا بتوانید کارتان را پیگیری کنید.
اگر خدای نکرده مشکلتان حاد بود، همین مشاورها شما را به یک پزشک
معرفی میکنند، به هر حال هیچ چیز جای صحبتکردن حضوری را نمیگیرد.
اگر برای اولین بار به مرکز مشاوره زنگ میزنید و مشاور خاصی را در
نظر ندارید، خودشان شما را به یک مشاور وصل میکنند.
1818این شماره به اندازه
کافی معروف هست، همین که بتوانید بدون ایستادن و وقت تلفکردن در صف بانک، از
خانه خودتان و در حالتی که روی کاناپه دراز کشیدهاید قبض تلفنتان را بپردازید،
خودش کلی غنیمت است..
اما 1818 فقط به درد همین کار نمیخورد. این شماره در واقع شماره
سامانه خدمات الکترونیکی شرکت مخابرات استان تهران است. وقتی تماس میگیرید، اول
از شما میخواهد شماره را وارد کنید.. بعد بدهیتان را میگوید. برای پرداخت باید
شماره عابر بانکتان را بدهید. نگران نباشید، آنها هم یک شماره به شما میدهند
تا اگر مشکلی پیش آمد، دستتان به جایی بند باشد.
از 1818 میتوانید خدمات دیگری مثل صورت حسابهای قبلی و دریافت ریز
مکالمات را هم بگیرید. یادتان باشد که فقط وقتی از تلفن خودتان زنگ زده باشید میتوانید
از این خدمات استفاده کنید.
88612121این شماره تلفن امداد
خودرو است. الان دیگر ماشینهای امداد خودرو آنقدر در شهر پراکندهاند که حتماً
روزی یکی دو بار با آنها برخورد میکنید.
اگر ماشینتان توی راه خراب شد، به جای اینکه بغض کنید یا با گردن کج
گوشه خیابان بایستید تا یکی دلش بسوزد و نگه دارد، میتوانید به این شماره زنگ
بزنید تا یک مکانیک کاربلد به کمکتان بیاید.
امداد خودرو در همه ایران خدمات میدهد. حتی اگر در یک روستای
دورافتاده هستید، حداقل روی مشاوره تلفنیشان میتوانید حساب کنید. حواستان باشد
وقتی به امداد خودرو زنگ بزنید که پول توی جیبتان باشد.
192اگر روز خیلی شلوغی
دارید و میخواهید برنامههایتان را طوری تنظیم کنید که خدای نکرده نمازهایتان قضا
نشود، میتوانید از این تلفن استفاده کنید.
همه اوقات شرعی را تا 24 ساعت آینده به شما اعلام میکند. همه اوقات شرعی یعنی حتی ساعت نیمه شب شرعی را.
اگر هم نمیدانید امروز چندم یا چند شنبه است، یا تاریخ میلادی یا قمری را نمیدانید
هم، این تلفن به شما کمک میکند.
133را حتماً میشناسید
این شماره به درد وقتهایی میخورد که این آژانسهای دم دستی جواب نمیدهند. مثلاً
شب عید یا روزهای برفی. 133 یک سری تاکسی دارد که در سطح شهر تردد میکنند. وقتی با 133 تماس میگیرید، اپراتور نزدیکترین
تاکسی بیکار به منزل شما را میفرستد دنبالتان. لازم هم نیست آدرس بدهید. اگر
قبلاً حتی یکبار ازشان ماشین گرفته باشید، شماره تلفنتان را با آدرس ذخیره کردهاند.
وقتی هم میرسند، تماس میگیرند تا بروید دم در. البته اگر عجله
دارید، کلاً بیخیالش شوید. هیچ وقت نمیشود روی زود رسیدنشان حساب کرد.
البته تهران کلی تاکسی بیسیم دیگر هم دارد. مثلاً تاکسی بیسیم بانوان
با شماره تفلن 1821، 20102020 یا تاکسی تلفنی آریا با شماره 1814. همه آنها قبضشان
را با تاکسیمتر حساب میکنند، پس خیالتان از هزینه راحت باشد. بهتر است هر کدام
از آنها را امتحان کنید ببینید کدامشان بیشتر به کار شما میآیند.
191اگر خدای نکرده خیلی فوری احتیاج به داروخانه پیدا کردید و به خاطر این که هول شدهاید مغزتان قفل کرد و هیچی یادتان نیامد، این تلفن حسابی به دردتان میخورد. 191 با پرسیدن منطقهای که در آن هستید، برایتان اسم و آدرس همه داروخانههای نزدیک را میخواند.
119یک صدا که استرس از آن میبارد به شما ساعت را اعلام میکند! آن هم دوبار پشت سر هم. خوراک وقتهایی است که در خانه تنها هستید، یک فیلم ترسناک هم دیدهاید، کافیست به آن زنگ بزنید تا زهرهترک شوید!
137این شماره فوریتهای شهرداری است. اگر مشکلی با کوچه و خیابان پیدا کردید، مثلاً چاه فاضلاب کوچه سرریز شد یا موش توی جوی آب پیدا شد، میتوانید با این شماره تماس بگیرید. این گوشه شهرتان مثل روز اولش تمیز و مرتب شود.
199به جای اینکه راه
بیافتید، بکوبید و تا فرودگاه بروید که شماره پرواز مسافران را بپرسید، یک زنگ
بزنید به 199.
به شما میگوید که آن پرواز چقدر تأخیر دارد تا بیخودی توی فرودگاه
معطل نشوید. کلاً هرگونه اطلاعاتی از هر پروازی بخواهید، 199 کمکتان میکند.
140تا حالا چندبار شده که کد پستیتان را لازم داشته باشید و یادتان رفته باشد همراه بیاورید؟ این شماره به درد این جور وقتها میخورد. با دادن شماره تلفن، کد پستی خانهتان را به شما میدهد. علاوه بر این، اگر آدرس مناطق پستی تهران را میخواهید و میخواهید وضعیت بستههای پستیتان را پیگیری کنید، میتوانید به این شماره زنگ بزنید.
142این شماره ندای تامین اجتماعی است؛ سازمان تامین اجتماعی با بهرهگیری از این سیستم بیمهشدگان و کارفرمایان را با حقوقشان آشنا میکند.
143برای اطلاع از پیشبینی هوای استان تهران و دیگر استانهای کشور و همچنین اطلاع از تفسیرهای نقشه هواشناسی میتوانید از سیستم هواگو استفاده کنید که اگر احیانا قصد مسافرت به منطقهای از کشور را دارید با مشکل مواجه نشوید.
118تماس با سامانه تلفنی 118 شما را به آخرین تلفنهای به روز شده اعم از بیمارستانها، فرهنگسراها، هواپیمایی، راهآهن متصل میکند، آیا میدانید روزانه قریب به یک میلیون نفر با این سامانه تماس میگیرند و 500 هزار نفر از سامانه اینترنتی آن بازدید میکنند.
110با گرفتن شماره 110
که متعلق به نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران است میتوانید آخرین اطلاع رسانی
خود را در زمینه سرقت، قتل، درگیری و نزاع و زورگیری به گوش مسئولان نیروی انتظامی
برسانید.
.امیدوارم چند تا از تلفن های بالا هیچوقت استفاده نشه !!!!
تلاش کنیم همان گونه باشید که می گویید
تلاش کنیم همان گونه رفتار کنیم که از دیگران انتظار دارید
تلاش کنیم همان گونه رفتار کنیم که گرفتار عذاب وجدان نشوید
تلاش کنیم تا راست گویی و صداقت عادت شما شود
تلاش کنیم همیشه دنبال یادگیری باشید
تلاش کنیم با پیدا کردن دوستان جدید دوستان قدیمی را هم حفظ کنیم
تلاش کنیم برای خوب کار کردن خوب هم استراحت کنیم
تلاش کنیم همیشه برای اطرافیانتان جذاب باشید
تلاش کنیم اگر از کسی رنجیده اید، با خود او صحبت کنیم، نه پشت سر او
تلاش کنیم وقتی به موفقیتی می رسید، آنهایی که در این راه به شما کمک کرده
اند را فراموش نکنیم
تلاش کنیم تا عهدی شکسته نشود و اگر هم می شکند ،شما نباشید
تلاش کنیم تا باور کنیم دیگران وظیفه ای در قبال شما ندارند و عامل سعادت یا شقاوت هر کس خود اوست
تلاش کنیم قدردان لطف دیگران باشید و با رفتار و گفتارتان آنها را از محبت پشیمان نکنیم
تلاش کنیم به هر چیز آنقدر بها بدهید که استحقاقش را داردیا علی
بگوییم : از اینکه وقت خود را در اختیار من گذاشتید متشکرم
نگوییم :
ببخشید که مزاحمتان شدم
بگوییم : در فرصت مناسب کنار شما خواهم بود
نگوییم :
گرفتارم
بگوییم : راست می گی؟ راستی؟
نگوییم :
دروغ نگو
بگوییم : خدا سلامتی بده
نگوییم :
خدا بد نده
بگوییم : هدیه برای شما
نگوییم :
قابل ندارد
بگوییم : با تجربه شده
نگوییم :
شکست خورده
بگوییم: قشنگ نیست
نگوییم :
زشت است
بگوییم: خوب هستم
نگوییم:
بد نیست
بگوییم : مناسب من نیست
نگوییم :
به درد من نمی خورد
بگوییم : با این کار چه لذتی می بری؟
نگوییم :
چرا اذیت می کنی؟
بگوییم : شاد و پر انرژی باشید
نگوییم :
خسته نباشید
بگوییم: من
نگوییم:
اینجانب
بگوییم: دوست ندارم
نگوییم:
متنفرم
بگوییم: آسان نیست
نگوییم:
دشوار است
بگوییم : بفرمایید
نگوییم :
در خدمت هستم
بگوییم : خیلی راحت نبود
نگوییم :
جانم به لبم رسید
بگوییم : مسئله را خودم حل می کنم
نگوییم :
مسئله ربطی به تو ندارد
جواب سلام را با علیک بدیم ،
جواب تشکر را با تواضع،
جواب کینه را با گذشت،
جواب بی مهری را با محبت،
جواب ترس را با جرأت،
جواب دروغ را با راستی،
جواب دشمنی را با دوستی،
جواب زشتی را به زیبایی،
جواب توهم را به روشنی،
جواب خشم را به صبوری،
جواب سرد را به گرمی،
جواب نامردی را با مردانگی،
جواب همدلی را با رازداری،
جواب پشتکار را با تشویق،
جواب اعتماد را بی ریا،
جواب بی تفاوت را با التفات،
جواب یکرنگی را با اطمینان،
جواب مسئولیت را با وجدان،
جواب حسادت را با اغماض،
جواب خواهش را بی غرور،
جواب دورنگی را با خلوص،
جواب بی ادب را با سکوت،
جواب نگاه مهربان را با لبخند،
جواب لبخند را با خنده،
جواب دلمرده را با امید،
جواب منتظر را با نوید،
جواب گناه را با بخشش،
هیچ وقت هیچ چیز و هیچ کس را بی جواب نگذاریم، مطمئن باشیم هر جوابی بدهیم ،یک روزی ، یک جوری ، یک جایی بهمون باز می گردد
منبع : لطف دوستان درایمیل های خواندنی !
عکسهای زیر متعلق به یک هنرمند آمریکایی که با نقاشی آنها در در و دیوار شهر کوچک خود و همشهریانش را زیباکرده است .!!!!
متاسفانه منبع را فراموش کردم !
برای کشتن یک پرنده یک قیچی کافی است. لازم نیست آن را
در قلبش فروکنی یا گلویش را با آن بشکافی. پرهایش را
بزن...خاطره ی پریدن با او کاری می کند که
خودش را به اعماق دره ها پرت کند .
هنگامی که دری از خوشبختی به روی
ما بسته میشود ، دری دیگر باز می شود، ولی ما اغلب
چنان به دربسته چشم می
دوزیم که درهای باز را نمی بینیم.
برای پخته شدن کافیست
که هنگام عصبانیت از کوره در نروید.
همیشه بهترین راه را
برای پیمودن می بینیم اما فقط راهی را می پیماییم که به آن
عادت کرده ایم.
روزی شخصی در حال نماز خواندن در راهی بود و مجنون بدون این که متوجه شود از بین او و مُهرش عبور
کرد. مرد نمازش را قطع کرد و داد زد هی چرا بین من و
خدایم فاصله انداختی؟ مجنون به خود آمد و گفت: من که عاشق لیلی هستم تو را ندیدم، تو که عاشق خدای لیلی هستی چگونه
دیدی که من بین تو و خدایت فاصله انداختم؟
۱) لوس کردن فرزند:
همه والدین فرزندان خود را دوست دارند و تمام آنچه دارند و ندارند را برای فرزند
خود طالب هستند، که به هر حال هزینه بر است. پدر و مادر های زیادی هستند که با این
محبت افراطی باعث لوس شدن فرزند شده و تازه بچه ها با داشتن این همه چیز خوشحال به
نظر نمی رسند. این باعث می شود که بچه ها هرگز راضی به نظر نرسند و مرتبا تقاضای
بیشتری کنند .
۲) تربیت نامناسب:
زمانی که شما اینقدر تنبلی به خرج می
دهید که فرزندان خود را به طور صحیح تربیت کنید ، در نتیجه این وظیفه خطیر را به
عهده اطرافیان فرزندتان قرار می دهید. هرگز به فرزند خود اجازه ندهید که در خانه
طوری رفتار کند که انگار به سیاره شیطنت و بازیگوشی پا گذاشته است.زیرا همین رفتار
را در خانه دیگر هم خواهد داشت و این اصلا خوشایند نیست .در حالیکه باید در خانه
دیگران مو دب تر و بهتر از منزل باشند.اگر شما نتوانید آنها را به طور صحیح تربیت
کنید دیگران اقدام می کنند.
۳) عدم مشارکت در مدرسه فرزندان:
بعد از خانه ، مدرسه محلی است که بچه ها در آن بیشترین ساعت را حضور دارند و بنابر
این معلمان و همسن و سالان نقش مهمی در زندگی آنها دارند. بنابراین تعجب انگیز است
که شما رغبت به این محل ندارید و سعی می کنید از مدرسه فرزندتان فاصله بگیرید و
خود را درگیر مسائل مربوط به آنها نکنید.مهم نیست که کدامیک از – پدر یا مادر- در
مدرسه حضور داشته باشند، مهم حضور یکی از شما است. شما حتی باید از طریق ایمیل با
معلم فرزندتان د رتماس باشید. این نشان دهنده حساسیت شما بر روی تربیت و رشد
فرزندتان است و معلم را ملزم به دقت و هوشیاری بیشتری نسبت به تربیت فرزندتان می
کند.
۴) عدم اعتدال در تشویق فرزندان:
زمانیکه فرزند خود را تشویق می کنیم ،
باعث افزایش عزت نفس آنها می شویم ، اما باید مراقب بود که در این مورد حد اعتدال
را رعایت کنیم. اجازه بدهید که تشویق در وقت مناسب و تنها زمانی که کار فرزندتان
واقعا لایق تشویق است این کار انجام شود. اگر به طور غلوناکی آنها را به خاطر کار
معمولی که انجام داده اند تشویق و قدردانی کنید باعث می شود که آنها نسبت به ارزش
واقعی دست آورد خود دچار انحراف فکری شوند .
۵) عدم اعطای مسئولیت به
فرزندان :
فرزند شما نباید به خاطر انجام کارهای عادی و روتین چیزی دریافت کنند. چون آنها
عضوی از خانه هستند ، نه مهمان حاضر در هتل. هرکس که در خانه زندگی می کند موظف به
انجام امور مربوط به خانه است، از شستن ظرفها گرفته تا گردگیری و ......
دادن پول اضافی روش فوق العاده ای
برای تشویق است اما در عوض انجام کارهای فوق العاده نه کارهایی که وظیفه روتین هر
عضو خانواده است.بچه باید بخشی از مسئولیت زندگی مشترک با خانواده را به دوش
بگیرند. آنها برده شما نیستند اما مطمئنا در تعطیلات و مرخصی دائم هم به سر نمی
برند.
۶) عدم رفتار صحیح با همسر:
هر طور که با همسر خود رفتار کنید، به
عنوان الگو برای آینده آنها خواهید بود. یعنی آنها نیز دقیقا همین طور به همسر خود
رفتار خواهند کرد. اگر به صورت غیر صحیح با همسر خود رفتار کنید و مرتبا در حال مشاجره باشید آنها نیز به همین سبک رفتار می کنند. بچه
ها بیشتر از آنچه شما به عنوان نصحیت به آنها گوشزد می کنید ، از رفتار شما پیروی
می کنند. اگر با همسر خود به احترام و توام با عشق رفتار کنید، ارزش خانواده را به
فرزند خود نشان میدهید و بعلاوه آنها از داشتن یک پناهگاه امن در این دنیای وحشی
بیشتر احساس امنیت خواهند کرد.
به امید فرزندانی سالم و توانا
1- عمومیترین نام در جهان محمد است.
2- اسم تمام قارهها با همان حرفی که آغاز شده است پایان مییابد.
3- مقاومترین ماهیچه در بدن، زبان است.
4- کلمه «ماشینتحریر» (TYPEWRITER) طولانیترین کلمهای است که میتوان با
استفاده از حروف تنها یک ردیف کیبورد ساخت.
5- چشمک زدن زنان، تقریباً دوبرابر مردان است.
6- شما نمیتوانید با حبس نفستان، خودکشی کنید.
7- محال است که آرنجتان را بلیسید.
8- وقتی که عطسه میکنید مردم به شما «عافیت باش» میگویند، چرا که وقتی عطسه میکنید
قلب شما به اندازه یک میلیونیم ثانیه میایستد.
9- خوکها به لحاظ فیزیک بدنی، قادر به دیدن آسمان نیستند.
10- وقتی که به شدت عطسه میکنید، ممکن است یک دنده شما بشکند و اگر عطسه خود را
حبس کنید، ممکن است یک رگ خونی در سر و یا گردن شما پاره شود و بمیرید.
11- جلیقه ضد گلوله، ضد آتش، برفپاککنهای شیشه جلوی اتومبیل و چاپگرهای لیزری
توسط زنان اختراع شدند.
12- تنها غذایی که فاسد نمیشود، عسل است.
13- کروکودیل نمیتواند زبانش را به بیرون دراز کند.
14- حلزون میتواند سه سال بخوابد.
15- تمامی خرسهای قطبی چپدست هستند.
16- در سال 1987 خطوط هوایی «امریکن ایرلاینز» توانست با حذف یک دانه زیتون از هر
سالاد سرو شده در پروازهای درجه یک خود، چهل هزار دلار صرفهجویی کند.
17- پروانهها با پاهایشان میچشند.
18- فیلها تنها جانورانی هستند که قادر به پریدن نیستند.
19- در 4000 سال قبل، هیچ حیوانی اهلی نبود.
20- بطور متوسط، مردم آنقدر از عنکبوتها میترسند که نمیتوانند آنها را بکشند.
21- مورچه همیشه بر روی سمت راست بدن خود، سقوط میکند.
22- قلب انسان فشاری کافی ایجاد میکند تا به فاصله 30 فوتی (تقریباً 8 متر) خون را
به خارج از بدن پمپاژ کند.
23- موشهای صحرایی چنان سریع تکثیر پیدا میکنند، که در عرض هجده ماه دو موش
صحرایی قادرند یک میلیون فرزند داشته باشند.
24- صندلی الکتریکی توسط یک دندانپزشک اختراع شد.
25- استفاده از هدفون در هر ساعت، باکتریهای موجود در گوش شما را تا هفتصد برابر
افزایش میدهد.
26- فندک قبل از کبریت اختراع شد.
27- نظیر اثرانگشت، اثر زبان هر شخص نیز متفاوت است.
استاد وارد
کلاس فلسفه شد و، بدون هیچ مقدمه ای، یک
شیشه خالی سس مایونز به دست گرفته و آن را با تعدادی توپ گلف پر کرد. پس از آن، از شاگردان خود پرسید که آیا
فکر میکنند ظرف پر است؟ پاسخ مثبت بود. استاد تعدادی
تیله انگشتی داخل شیشه ریخت و آن را به آرامی
تکان داد. تیلهها فضای خالی میان توپها را پر کردند.. مجددا
دانشجویان را خطاب قرار داده و پرسید: حالا چطور، آیا ظرف پر است؟ بدنبال موافقت کلاس، استاد شروع به ریختن ماسه درشیشه
کرد تا جایی که بنظر میآمد که دیگر ظرف
کاملا پر شده باشد. پس از آن
سئوال خود را یکبار دیگر تکرار کرده و در مقابل
"بله" یک صدای شاگردانش دو فنجان قهوه به محتویات شیشه اضافه نموده و گفت: در
واقع با اینکار فضای
خالی میان ماسهها پر میشود". صدای قهقهه
همه جا را فرا گرفت. وقتی که خندهها فروکش کرد و آرامش به کلاس بازگشت، استاد با
لبخند گفت: "این شیشه نمادی از زندگیست، توپهای گلف مهمترین چیزها در زندگی
هستند: خانواده، فرزندان، سلامتی و دوستان، یعنی مهمترین علایق یک انسان. به
عبارتی دیگر چیزهایی که باعث میشوند که حتی در صورت نداشتن هیچ چیز دیگر زندگی
از هم نپاشد. تیلهها موضوعات درجه دو،
مانند کار، مسکن و اتومبیل را تشکیل میدهند. ماسه نیز نماد چیزهای بی ارزش و کم
اهمیت است".
استاد افزود: اگر اول ماسه ها را درون ظرف بریزیم، آنگاه جایی برای تیلهها و توپهای گلف باقی
نمی ماند. زندگی نیز اینگونه است. چنانچه تمامی
وقت و نیروی خود را صرف موضوعات ساده و پیش پا افتاده کنیم، آنگاه زمان و مکانی
برای مسائل مهم نخواهیم داشت. در زندگی بایستی به آنچه برای خوشبختی و سلامت مهم
است، مانند شرکت در بازی فرزندان، مراجعه به پزشک برای چک آپ معمولی، دید و
بازدیدهای خانوادگی و دوستانه و لذت بردن
ازمصاحبت آنها
، توجه داشت.
برای نظافت و تعمیر خانه همیشه وقت هست. در درجه اول، زندگی را با توپهای گلف پر کنید؛ با آنچه واقعا مهم است. سپس به
دنبال دیگر اولویتها بروید. مابقی مسائل مانند ماسه هستند".
یکی از دانشجویان دست خود را بالا برده و پرسید:
معنای دو فنجان قهوه چیست؟" پروفسور لبخند زد و گفت: خوشحالم که پرسیدی. مهم نیست که زندگی چقدر
شلوغ و پر مشغله باشد. همیشه جا برای نوشیدن فنجانی قهوه با دوستان وجود دارد .
بنام نامی حق
امروز ۱۳۸۹/۷/۲۷ با یاری حق ، در پناه رسول حق و با رخصت از مرد مردان به جرگه وبلاگ نویسان پیوستم .
امید که به یاری ایزد منان و همت شما عزیزان در جهت اعتلا و سربلندی اسلام ، تشیع و ایران اسلامی همتی مضاعف نماییم .